گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهارم
[سوره البقرة ( 2): آیات 285 تا 286 ] ....



ص : 584
اشاره
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا
غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ ( 285 ) لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا
رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَۀَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا
( فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ ( 286
ص: 585
[سوره البقرة ( 2): آیه 285 ] .... ص : 585
اشاره
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا
صفحه 263 از 274
( غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ ( 285
ترجمه و شرح .... ص : 585
خداوند متعال در این آیه شریفه ایمان پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله که حقایق قرآن را از او آموخته و بر اسرار آن آگاه گشته
بطوریکه شخصیت عادي وي و اندیشهها و انگیزههایش هیچ دخالت و تأثیري در ما انزل اللّه نداشته تصدیق نموده و بیان میکند که
رسولش بآفریدگار جهان و کلیه برنامههائی که بر او نازل شده عقیده محکم و خلل ناپذیر دارد و همین ایمان نخستین شرط رهبري
و رهبر بحق است که پیش از دیگران خود مؤمن به اصول و هدفها و احکام منظم آنها باشد از این رو پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و
آله فرمانها و احکام نازل شده را پیش از دیگران و بیشتر از آنان و بصورتی کاملتر و دشوارتر انجام میداد و نکته لطیفی در این آیه
نهفته است ص: 586
که هرگز بخاطر کسی خطور نمیکند و آن این است که ایمان پیغمبر بآنچه بر وي فرستاده شده نیازمند یادآوري باشد زیرا اگر
پیغمبر بچیزي ایمان نداشته باشد کسی را بسوي آن دعوت نمیکند و خود این دعوت نماینده ایمان اوست تفسیر فی ظلال در ذیل
این آیه مینویسد:
بنظر من این نکته در اینجا اثر عمیقی در نفوس مؤمنین دارد زیرا آنها بعیان میبینند که خداوند از آنان همانگونه وصف کرده که
از پیغمبر خویش وصف کرده است و همه را در برابر ایمان در یک صف قرار داده است اینک میفرماید:
پیامبر و محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله بآن احکام و حقایق که از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و بتمام
سخنان خویش اطمینان کامل دارد و شکّی بحریمش راه نمیدهد گر چه در آغاز وحی در مورد جبرئیل تردید نمود ولی سپس
مبیّن شد که وي امین در رساندن وحی به پیغمبران است و اطمینان یافت و مؤمنین نیز همگی بخدا و فرشتگان و کتاب و رسولانش
ایمان آوردهاند میگویند ما در میان پیامبران او فرق نمیگذاریم زیرا آنها پیشوایان طریقه توحید و پیوسته بیکدیگرند و انکار
بعضی از آنها کفر و انحراف از طریقه توحید است بر خلاف یهود و نصاري که به بعضی از پیامبران ایمان آورده و به بعض دیگر
ایمان نمیآورند ولی مسلمین بهمه کتابها و پیغمبران ایمان دارند و میان پیغمبران فرقی نمیگذارند این است عقیده اسلامی که
شایسته آن است تا پایان دهنده عقاید و ص: 587
بازپسین پیغمبري باشد سپس در مقام اعتراف به بندگی گفتند گفتار ترا شنیدیم و احکامت را اطاعت نموده و فرمان بردیم ولی
بالاخره ما انسانیم و در اثر غلبه غرائز دچار لغزش میشویم لذا خواهان آمرزش تو هستیم که ضعف اعتقادي و نقص عملی را از ما
برطرف نموده و ما را از فضل و رحمت خود بهرهمند سازي و بازگشت همه بسوي تو منتهی میشود یعنی فنا و ظهور آنها نسبت
بآفریدگار تنها در جهان دیگر بعرصه ظهور در خواهد آمد.
(286)
ص: 588
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 588
آنچه از عبد گشت نازل بر رسول بگروید از جان بر آن شاه عقول
هم تمام مؤمنان از خاص و عام بر وي آوردند ایمان بالتمام
صفحه 264 از 274
بر ملک هم بر کتاب و بر رسل بگرویدند آنچنان کان عقل کل
وان سه باهم در حقیقت واحدند مؤمنان در جمع ایشان واردند
نیست فرقی بر رسولان از یکی فرق را بگذار اگر زان مسلکی
زان سمعنا و اطعنا گفتهاند ور ظلال مغفرتها خفتهاند
ما ترا پروردگارا بندهایم بر طریق طاعتت پویندهایم
بازگشت ماست هم بر سوي تو راجعند این قطرها بر جوي تو
(286)
ص: 589
شأن نزول .... ص : 589
ابن عباس میگوید وقتی آیه وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ نازل شد بر صحابه بسیار سخت و گران آمد لذا
پیش پیغمبر آمده و گفتند یا رسول اللّه ما طاقت تحمل این آیه را نداریم پیغمبر فرمود آیا میخواهید مانند اهل کتاب باشید که به
پیغمبرانشان گفتند سمعنا و عصینا بلکه باید بترسید و و در قبال آیات خداوند بگوئید سمعنا و اطعنا صحابه وقتی این موضوع را از
پیغمبر شنیدند زبان خویش را بستند و مطیع گشتند سپس در دنباله فرمانبرداري آنها این آیه نازل گردید و بعد موضوع آیه فوق
بوسیله آیه لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها منسوخ گردید البته مفسرین این نسخ را قبول نکرده و گفتهاند هر دو آیه به محکمی خود
باقی است زیرا هر یک از آن دو در موضوع مربوط بخود محکم بوده و ممکن است داراي موضوعی مخصوص بخود باشد.
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد: آیه لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً نمیتواند پاسخ آیه قبل بوده باشد زیرا سفارش این است
که هر پیشامدي براي هر کس میکند معلول اعمالی است که از او سر زده است اگر کسانی مکلف به امري شدهاند که نمیتوانند
آن را انجام بدهند یا انجامش براي او مشکل است در اثر سوء اختیار خودش میباشد و باید خودش را ملامت کند لذا جمله مزبور
در مقام رفع دخل است و اساسا این دو آیه نظري بخطورات نفسانی ندارند و اگر ناسخ آیه قبلی بود بایستی بمورد نسخ نظر داشته
باشد در صورتی که غرضی که این دو آیه تعقیب میکنند غیر از غرضی است که آیه لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ بیان میکند.
ص: 590
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 590
قوله تعالی وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ صیر یعنی رجوع، انتقال، تحول، رسیدن چنانکه در آیه 53 سوره شوري میفرماید:
و از این ماده است: ř Șљ أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُ
مصیر- مصدر یعنی بازگشت چنانکه در آیه 30 سوره ابراهیم میفرماید:
قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ یعنی متمتع شوید حتما بازگشت شما بسوي آتش است.
مصیر- اسم مکان یعنی محل بازگشت چنانکه در آیه 16 سوره انفال میفرماید:
وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ یعنی جایگاهش جهنم است و بد جایگاه و بازگشتگاهی است.
ص: 591
صفحه 265 از 274
[سوره البقرة ( 2): آیه 286 ] .... ص : 591
اشاره
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ
( عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَۀَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ ( 286
ترجمه و شرح .... ص : 591
این آیه گویاي آن است که خداوند متعال وظیفهاي را که خارج از قدرت باشد هرگز بر عهده کسی ننهاده بلکه تکلیف باندازه
توانائی مکلف است زیرا اسلام عقیدهاي است که به انسانیّت انسان معترف است و آن را ترکیبی از تن و خرد و روان میداند که هر
کدام میلی و آرزوئی و سرشتی دارد بر انسان چنان تکلیف میکند که یاراي آن را داشته باشد سپس انسان هر راهی را که اختیار
، میکند بدست خود اوست و بر اوست که نتیجه نیک و بد آن را تحمل کند اینک میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4
ص: 592
خداوند هیچکس را جز باندازه وسع و طاقت و توانائی او تکلیف نمیکند و بر دوش هر کس باندازه توانائیش تکلیف مینهد و او را
نه طاعت و فرمانبرداري کسی سودي رساند و نه مخالفت و خودسري کسی زیانی بلکه هر که خوبی کسب کند سودش از آن خود
و هر که در پی بدي باشد زیانش از آن خویش است بعبارت دیگر انسان هر کار نیکی انجام دهد براي خود انجام داده یعنی پاداش
آن اطاعت و فرمانبري که میکند براي اوست و هر کار بدي هم که میکند بزیان خود کرده است یعنی کیفر معصیت و نافرمانی هم
که میکند بر اوست و بغیر او عاید نخواهد شد و هر کس در این جهان و جهان دیگر با محصول عمل نیک و بد خود رو برو خواهد
شد و لذا مؤمنان خدا را با تضرعی مخصوص میخوانند و میگویند خدایا ما را باموري که از راه فراموشی و نادانی یا از راه خطا و از
روي عمد از ما سر میزند مؤاخذه نفرما و تو خود با رحمت وسیعت از لغزش ما درگذر سپس از خدا میخواهد آنچه که این نفس
یاراي آن را ندارد سبک کند و میگوید خدایا بار سنگینی از تکالیف و عقوبتهایی که بر دوش امتهاي پیش از ما بخاطر مخالفت و
سخت سريشان نهادي و ما تاب تحملش را نداریم بر دوش ما منه خدایا بواسطه گناهانمان مجازاتهائی که طاقت تحمل آن را
نداریم مقرر مدار و ما را از مجازاتهاي غیر قابل تحمل معاف بدار و البته باید کسانیکه بخدا و بفرشتگان و به کتاب و رسالت ایمان
آوردهاند و افق دیدشان بازتر و خیر و شر و نیک و بد بر ایشان مشخّصتر شده و با همه وجودشان سمعنا و اطعنا گفتهاند پیوسته
، نگران انجام وظائف و تکالیف و مسئولیتها باشند و بگویند خدایا از گناهان ما درگذر و آثار أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4
ص: 593
گناه را از ما بشوي و محو کن و بسبب آن ما را عذاب مفرما و ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده و آثار طبیعی و تکوینی
گناهان را از روح و روان ما نابود گردان تو آقا و مولاي ما هستی و ما بندگان تو هستیم پس ما را بر گروه کافران پیروز بگردان تا
در اثر سعی و کوششی که در باره نشر دین اسلام مبذول میداریم اسلام براي همیشه جاوید بماند.
و این دو آیه بیان فشردهاي از اراده تشریعی خدا و شریعت اوست تا هر چه بهتر بآن عمل شود تا عفو و مغفرت و رحمت و نصرت
خدا شامل حال عاملین آن بگردد.
(287)
صفحه 266 از 274
ص: 594
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 594
بر تنی حق هیچ تکلیفی نکرد جز که حملش توانا بود مرد
نیست اندر اصل تکلیف اختلاف بر مکلف تا بود جبر و گزاف
هست او را هر چه کرده اکتساب از فعال نیک و پاداش ثواب
و آنچه کرده کسب هم ز افعال بد مر جزایش باشد او را تا ابد
ان نسینا لا تؤاخذ ربّنا عفو کن گر رفت تقصیري ز ما
آنچه از ما شد خطا بر ما مگیر تو غفوري ما گنهکار و فقیر
هم منه بار گران بر ما چنان که نمودي حمل بر پیشینیان
زان که ایشان سرکش و طاغی بودند هم نه زان طغیان باقرار آمدند
ما بجرم خود مقر و مذعینم بر ثواب و بر عقابت موقنیم
نیست ما را بر عتابت طاقتی عفو کن گر رفت از ما غفلتی
رحم کن ما را بیامرز از کرم گر بخود کردیم از عصیان ستم
چون توئی مولاي ما فاش و نهان پس بده یاري بما بر کافران
خاصه بر جیش و جنود نفس دون وان هواهاي خسیس بد نمون
(287)
ص: 595
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 595
قوله تعالی لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها کلف بر وزن فرس یعنی نقطه و خالی است که در پوست چهره ظاهر میشود و رنگی است
میان سیاهی و سرخی و نیز سرخی تیرهاي است که در چهره آشکار میشود و علت این تسمیه آن است که شخص از آن احساس
کلفت و مشقت میکند یا اثرش در انسان ظاهر میشود و معناي دیگر کلف چنانکه در مجمع و مفردات آمده ترغیب و تحریص است
گفته میشود:
کلفت بهذا الامر یعنی باین کار حریص شدم چنانکه در آیه مورد بحث نیز فرمودند:
و از این ماده است:
متکلف یعنی کسیکه با مشقت و تصنع بر کسی تحمیل شود و جمعش متکلفین است چنانکه در آیه 83 سوره ص میفرماید:
قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ یعنی بگو من در مقابل رسالت مزدي نمیخواهم و من از تحمیل شدگان أنوار
ص: 596
بر کسی نیستم.
اکلف- یعنی کسیکه سرخی تیرهاي در چهرهاش آشکار میشود.
صفحه 267 از 274
تکلف- یعنی انسان کاري را بمشقت یا تصنع انجام دهد و زیاده بر طاقت تحمیل کردن چنانکه رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله
فرمودند:
« انا و اتقیاء امتی برآء من التکلف »
ص: 597
توضیحات .... ص : 597
1) مفسرین در ذیل آیه آمَنَ الرَّسُولُ نوشتهاند که مقصود از این جمله حدوث ایمان در پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نیست )
بدینمعنی که رسول اکرم قبل از بعثت ایمان نداشته و بعد از بعثت این ایمان در وجود مقدس وي حادث شده باشد بلکه وجود
مقدس نبوي داراي درجه اعلاي ایمان بوده که از ایمان جمیع انبیاء و اولیاء و ملائکه افضل و ارفع بود چنانکه حضرتش در جمیع
شئون و فضائل و مناقب بر همه آنها برتري داشت بلکه مقصود از ایمان ایمان بقرآن و جمیع علوم و کمالاتی است که به آن
حضرت افاضه شده بود که بعدا حادث شده است چنانکه میفرماید:
ما کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ اي و لا الایمان بالکتاب و باز میفرماید:
ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقی إِلَیْکَ الْکِتابُ یعنی تو امید نداشتی که کتابی بتو القاء گردد و اینکه ایمان پیغمبر اکرم را جداگانه ذکر
نموده و سپس ایمان مؤمنین را بآن عطف نموده است متضمّن اسراري است که شاید یکی از آنها این باشد که ایمان پیغمبر اسلام
در درجه اول شهود و یقین است و ایمان مؤمنین بآن درجه از شهود نمیرسد و دیگر بخاطر شرافت و مقام آن بزرگوار بوده است
چنانکه در آیه 26 سوره فتح میفرماید: ص: 598
فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَ کِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ و ضمنا بوسیله این آیه به پیروان ادیان دیگر اعلام میدارد که پیروان این دین نظر به
حزب بازي و دسته بازي و در مقام ابراز شخصیت نیستند و بلکه بتمام پیغمبران و ادیان تسلیم گشته و آنها را قبول دارند.
2) براي مفسرین در ذیل جمله رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَۀَ لَنا گفتاري است که خلاصه بعضی از آنها نقل میشود. )
1) این جمله مربوط به تکلیف ما لا یطاق است که بندگان خدا از خدا درخواست میکنند آنچه را طاقت ندارند بر آنها تحمیل )
نشود ولی اکثر مفسرین این قول را نپذیرفته و گفتهاند که تکلیف بما لا یطاق اصولا معقول نیست و چگونه ممکن است چنین
تکلیفی از حکیم علی الاطلاق صادر گردد تا بندگانش از او درخواست کنند که چنین تکلیفی را بر آنها مقرر و معین نفرماید.
مرحوم علامه طباطبائی میفرماید: منظور از امر خارج از طاقت تکلیف ابتدائی بآن نیست زیرا چنین تکلیفی را عقل جایز نمیداند
بلکه منظور کیفر کارهاي نارواست به این که تکلیف شاقی تشریع گردد که عادة قابل تحمل نباشد یا عذابی نازل شود یا عقوبتی
مانند مسخ و مانند آن مقرر باشد.
صاحب تفسیر اطیب البیان چنین مینویسد:
مقصود از عدم طاقت در این آیه عدم قدرت عقلی نیست زیرا آن مسلما مورد تکلیف نیست بلکه عدم توانائی از نظر عرفی است
که معمولا بکارهاي بسیار مشکل و صعب اطلاق میشود و چه بسا بعضی از امور در حدّ ذاتش غیر مقدور است ولی بواسطه و لو
بالف واسطه ممکن میگردد خواه بگوییم نفس این امر مکلف به است یا بگوئیم همان واسطه مکلف به بوده چنانکه مشرب اهل
ص: 599
تحقیق است.
2) برخی از مفسرین گفتهاند منظور از این جمله وسوسه و حدیث نفس است. )
3) بعضی معتقدند که مقصود غلبه شهوت است. )
صفحه 268 از 274
4) عدهاي میگویند مراد عشق و محبت است که خارج از اختیار در نفس پدید میگردد. )
یحیاي معاذ گفته بود: اگر عذاب قیامت در اختیار من بود عشاق را عذاب نمیکردم زیرا گناه ایشان اضطراري بوده نه اختیاري.
اصمعی میگوید در بغداد دیوانهاي را دیدم که بسیار لاغر اندام و زرد روي بود و کودکان محل رسنی بگردن او انداخته و او را
آزار میدادند و چون مرا دید گفت اي اصمعی از عذاب اهل دوزخ براي من تعریف کن و من مقداري توصیف کردم ایشان گفت
بخدا اگر ایشان را به محبت و رقیبان و هجر عذاب میکردند از عذاب دوزخ سختتر بود.
مخزن العرفان مینویسد: شاید مقصود مطلق تقدیرات و مصیباتی است که تحمل آن ناگوار و مشقتآور و طاقت فرسا است که
خداوند متعال بما تعلیم میدهد که از خدا بخواهید که تقدیرات را بر شما سهل و آسان گرداند.
5) بعض دیگر گفتهاند: مراد آیه مسخ و گردانیدن صورت بصورت دیگر است چنانکه در امتهاي پیشین روي داده بود. )
6) بنظر بعضی از نویسندگان مراد شماتت اعداء است لیکن روح البیان مینویسد: )
مقصود این است که ما را بامري مکلف مکن که ادامه آن طاقت فرسا ص: 600
باشد نه انجام آن.
و باید دانست که هیچیک از ماها بمرتبه تحقیق نمیرسد مگر با مراقبه و باین توفیق نیز نمیتوان رسید مگر اینکه قلب خود را
بصلاح مقرون ساخته و نفس خود را همیشه متهم بداند و آن هم حاصل نمیشود مگر به یکی از چهار صورت.
1) نوري که خداوند بلا واسطه بقلب او افکند. )
2) عقل کامل و علم واسعی باو عطا گردد. )
3) فکرت سالمی که از شوائب مشاغل ایمن باشد. )
4) مصاحبت شیخ با برادري که حالت او چنین باشد. )
از هستی خویش تا تو غافل نشوي هرگز بمراد خویش واصل نشوي
از بهر ظهور تا بساحل نشوي در مذهب اهل عشق کامل نشوي
3) سوره بقره علاوه بر احکام تشریعیه و مطالب تحقیقه خلاصه و عصاره تورات و قسمتی از کتب ملحقات بآن را محققانه و )
پیراسته از تحریفات و تغییرات و تبدیلات منعکس نموده و رهبران و پیشوایان اسلام ما را در ضمن احادیث متعددي بتلاوت این
سوره بخصوص دو آیه آخر این سوره مبارکه تحریص و ترغیب فرموده و و پاداشهاي گوناگونی هم در مقابل خواندن آن بیان
کردهاند که اگر زبان و دل در تلاوت این آیات هماهنگ باشند خواندن همین دو آیه دل را با آفریدگار جهان پیوند داده و روح را
صفا خواهد بخشید زیرا این دو آیه مذاکرات اسرار- آمیز خداوند متعال با رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله در لیلۀ معراج بوده است
و باو مژده داده میشود که اي محمّد خداوند تو را دو نور عطا میفرماید که بهیچ پیغمبري عطا نفرموده است و آن عبارت از فاتحۀ
الکتاب دو آیه آخر سوره بقره است که هر که ص: 601
آن دو را بخواند حوائجش برآورده خواهد شد و در حقیقت این دو آیه بیان مجمل و فشردهاي از اراده تشریعی خدا و شریعت
اوست تا بندگانش آن را هر چه بهتر و کاملتر اجرا نموده و مشمول عفو و مغفرت و رحمت و نصرت خداوند گردند و پایانی است
که با آغازش هماهنگ بوده و چنان مینماید که دو برگ اول و آخر یک کتاب است و میان آغاز و انجام سوره عالیترین شکل
هماهنگی برقرار میباشد.
ص: 602
روایات .... ص : 602
صفحه 269 از 274
1) مرحوم شیخ مفید بسند خود از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود: )
پس از رحلت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله مردي یهودي وارد مدینه شد و مسائلی چند از امیر المؤمنین علی علیه السّلام پرسید
از آن جمله سؤال کرد وقتی که پیغمبر اکرم از معراج مراجعت نمود آیا فرمودند که اولین سخن او در حضور خداوند متعال چه
بوده است حضرت فرمود اول سخن پیامبر در پیشگاه خدا آیه آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ بود یهودي گفت مقصود من غیر از
این است فرمود امري است پنهان و مستور یهودي گفت آیا شما نیستی که در باره تو سخن گفته شده اگر چنین است مرا از آن سر
مطلع گردان حضرت فرمود چون تو اراده فهمیدن این موضوع را داري اینک بیان میکنم بدان اي یهودي وقتی که پیغمبر اسلام
بساحت قرب خداوندي نایل آمد و حجاب و پرده برداشته شد منادي صدا زد اي احمد عرض کرد لبیک منادي گفت پروردگارت
سلام میرساند و میفرماید سلام مرا بر ولی و سید ما برسان رسول اکرم پرسید که سید و ولی کیست خطاب رسید علی بن ابی طالب
علیه السّلام است یهودي گفت اي علی بخدا راست گفتی و من این معنی را در کتاب پدرم یافتم و آن یهودي از فرزندان حضرت
داود بود.
2) در کتاب ثواب الاعمال از امام سجاد علیه السّلام روایت کرده که فرمود رسول خدا فرمودند: )
هر کس چهار آیه از اول سوره بقره و آیۀ الکرسی و دو آیه پس از آن و ص: 603
سه آیه از آخر سوره بقره را بخواند در جان و مال خود مکروهی نخواهد دید و شیطان باو نزدیک نمیشود و قرآن را فراموش
نمیکند.
3) جابر از امام سجاد علیه السّلام و او از رسول خدا روایت کرده که خداوند متعال به آن حضرت فرمودند گنجی از گنجهاي )
عرش خویش را بتو عطا کردم و آن سوره فاتحۀ الکتاب و پایان سوره بقره است.
4) عبد اللّه بن عباس روایت میکند که پیغمبر اکرم فرمودند وقتی شب معراج مرا بآسمان بردند چون بسدرة المنتهی رسیدم مرا سه )
تحفه دادند:
1) نماز پنجگانه ( 2) آخر سوره بقره ( 3) آمرزش امت من از کسانیکه بخدا شریک قرار نداده باشند. )
5) ابن المنکدر از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل میکند که رسول خدا فرمودند در آخر سوره بقره آیاتی است که هم قرآن )
است و هم دعا و خوشنودي خدا را جلب میکند.
6) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند کسیکه دو آیه آخر بقره را در هر شبی بخواند او را از بیداري آن شب کفایت و )
بینیاز میکند یعنی ثواب بیداري یک شب را دارد.
ص: 604
تجزیه و ترکیب .... ص : 604
قوله تعالی وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ کلمه مؤمنون مبتداي اوّل و کلمه کل مبتداي دوّم جمله امن خبر است براي مبتداي دوم و جمله
خبر است براي مبتداي اول- جمله لا نفرق مفعول است براي فعل محذوف که کلمه یقولون میباشد پس جمله به این صورت در
.« یقولون لا نفرق » میآید
قوله تعالی غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ غفرانک مفعول است براي فعل محذوف و تقدیرش چنین است: نسئلک غفرانک.
اللهم اغفر لنا » ولی بنظر مرحوم طبرسی منصوب بودن غفرانک بخاطر بدل بودن آن است از فعل مأخوذ منه گویا گفته شده
.« غفرانک
این دو آیه که با فعلهاي ماضی، خبر از تحقّق یافتن هدایت و تعلیم این سوره است که طولانیترین سورههاي قرآن و اولین یا از
صفحه 270 از 274
اولین سورههائی است در سالهاي نخستین هجرت در مدینه نازل شده است ضمنا عطف جملههاي سه گانه بر لا تؤاخذنا و ذکر آنها
بروش واحد اشعار دارد به این که منظور از عفو و مغفرت و رحمت بخشش گناه از جهت خطا و نسیان و مانند آنها میباشد.
ار ص: